interesting things

  • ۰
  • ۰

نقاشی خط

نقاشی خط چیست

 

بسیاری بر این باورند که از تلفیق هنر نقاشی و خوشنویسی، نقاشی خط پدید آمد. اما گروهی مایه اصلی آن را خوشنویسی می‌دانند که با هنر نقاشی و گرافیک ترکیب شده است. عده‌ای دیگر باور دارند که نقاشیخط نوعی نقاشی است که در آن رگه‌هایی از هنر خوشنویسی و خطاطی به کار رفته است. به طور کلی می توان نقاشی خط را پیکره های تشکیل شده از حروف و یا خطوط دارای شکل توصیف نمود که وظیفه اصلی آن انتقال پیام به شیوه ای متفاوت به مخاطب می باشد. در این مقاله به معرفی این هنر اصیل پرداختیم.

 

 

نقاشی خط

 

در دوران معاصر ، خوشنویسی شکلی دیگر به خود گرفت و بسیاری از هنرمندان تلاش کردند تا با نوآوری‌ها و ترکیب کردن شیوه های هنری مختلف با یکدیگر، روح تازه‌ای را به این هنر اصیل ایرانی  ببخشند.بنابراین هنر نقاشی را به خط اضافه نمودند. منشا اصلی نقاشیخط را می‌توان کشورهای اسلامی دانست و بعد از رواج این هنر در این کشورها بود که رفته رفته آوازه آن در دیگر مناطق دور و نزدیک پخش شده و هنرمندان از کشورهای مختلف به خلق آثار نقاشیخط روی آوردند.

 

 

منشا هنر نقاشی خط

 

کشورهای اسلامی را می‌ توان خاستگاه اصلی هنر خوشنویسی دانست. در دین اسلام نمایش مفاهیم الهی در کتب مقدس به صورت مجسمه، طرح و نقاشی ممنوع می ‌باشد، به همین خاطر نویسندگان کتب اسلامی، نقاشیخط را به عنوان راهی برای نمایش زیبایی مفاهیم الهی و زینت دادن به آن ها استفاده می‌کردند.

میکروگرافی یا ریزنگاری که یکی از هنرهای یهودیان می باشد، کارکردی مشابه به نقاشیخط دارد. به طوری که کلمات، اجزاء اصلی نقوش مختلف را تشکیل داده و هنرمند تلاش می کند که با این کلمات طرح مورد نظر را توصیف کند.

 

انواع آثار نقاشی خط

 

آثاری که از حاصل این هنر پدید آمده است را می توان در سه دسته جای داد:

1.  دسته اول شامل آثار نقاشانی است که با جایگزین کردن حروف و کلمات با اشکال و اجزاء نقاشی، مفاهیم را به شکلی دیگر نمایش می‌دهند.

2.  دسته دوم شامل آثار خوشنویسانی می شود که در نوشتن خط ها از تکنیک های نقاشی و گرافیک استفاده کرده اند.

3.  دسته سوم شامل آثار برخی از خوشنویسان معاصر مانند میرزا غلامرضا اصفهانی و میرحسین می شود که تنها با استفاده از تکنیک های خوش نویسی یعنی قلم و مرکب، این آثار نقاشیخط را پدید آورده اند.

 

نقاشی خط در بین ایرانیان

 

اولین آثار نقاشیخط که از دوران قاجار رواج یافت، به صورت کتیبه نویسی بود. این آثار و هنر کتیبه نویسی، با نقاشیخط در زمان خود محبوبیت و شهرت بسیاری پیدا کرد. اما امروزه در هنر نقاشیخط مدرن، دیگر کتیبه نویسی رواج نداشته و جای آن را خط، رنگ و نقاشی گرفته است. از اولین پیشروان این هنر در ایران می توان رضا مافی را نام برد که با الهام گرفتن از خوشنویسی سنتی ایرانی مانند خطوط نستعلیق و شکسته، شیوه های نوین نقاشیخط را پایه گذاری نمود. از دیگر هنرمندان فعال در این صنعت هنری می توان به فرامرز پیلارام، حسین زنده ‌رودی، نصرالله افجه‌ای و محمد احصایی اشاره کرد. محمد احصایی نیز از هنرمندان فعال در زمینه های خوشنویسی، گرافیک و نقاشی می باشد که آثار او علاوه بر داخل کشور، در عرصه بین‌الملل نیز آوازه بسیاری پیدا کرده است.

 

نقاشی خط در بیرون مرزها

 

گیوم آپولینر، هنرمند، شاعر و نویسنده فرانسوی که در آثار خود از مکتب سورئالیسم بهره برده و در انتخاب نام این مکتب و دیگر مکاتب مانند کوبیسم نیز نقش داشته است، آثار معروفی از نقاشی خط را خلق کرده است. او در بحبوحه جنگ جهانی اول دچار جراحتی در ناحیه سر شد و با انجام عمل های جراحی جان سالم به در برد. در نهایت به دلیل ابتلا به آنفولانزای اسپانیایی (Spanish Flue‌) جان خود را از دست داد. پس از مرگ گیوم آپولینر در سال 1918، آثار نقاشی خط او که غالبا شرح حال جهان در جنگ می باشد، منتشر شد. اشعار او که در طرح برج ایفل به تصویر کشیده شده اند، از معروف ترین آثار گیوم آپولینر به شمار می آید.

 

نقاشیخط در دنیای امروز

 

امروزه این هنر نوین و پر طرفدار با تکنولوژی قرن بیست و یکم ارتباط تنگاتنگی پیدا کرده است. انتشار آثار نقاشیخط در فضای مجازی باعث شده است که همه افراد، خصوصا نسل جدید، در سراسر جهان با آن آشنایی پیدا کرده و مشغول به خلق آثار جدید آمیخته به سبک زندگی و فرهنگ خود شوند. با وجود این که بسیاری هنوز هم نقاشیخط را با استفاده از قلم و کاغذ ترجیح می دهند، اما بهره بردن از ابزار مختلف در دنیای تکنولوژی مانند انواع نرم افزارهای فتوشاپ برای به وجود آوردن این آثار در بین نسل امروز بسیار رایج است.

 

منبع: بلاگ ماژورین 

  • thenirvana nirvana
  • ۰
  • ۰

سریالی که قطعاً می شه گفت اگر می شناسیدش و دوستش دارید ، مطمئناً سناریوی LOS SANTOS ما رو هم خواهید پسندید و بالعکس ! اگر این سناریو رو بازی کردید و دوست داشتید، حتماً ازین سریال هم خوشتون میاد !

 

سریالی که ازش صحبت می شه اسمش هست HOMELAND  ، شاید معنی این واژه به تنهایی زادگاه یا وطن باشه ، اما در واقع این سریال بیشتر به مجموعه ی امنیتی کشور و HOMELAND SECURITY  کشور آمریکا مرتبط می شه و کل داستان هر ۸ فصل سریال در رابطه با سیستم CIA  و اعضای این گروهه. هر فصل یک پرونده ی امنیتی در کشور و یا روابط بین الملل کشور رو دنبال می کنه و حتی الامکان در هر فصل، قبل از اینکه پرونده ی جدیدی باز شه ، قبلی تکلیفش معلوم می شه.

چیزی که در این سریال بسیار جذابه ، اینه که در عین حال که سازنده تلاش داره اعضای CIA  رو افرادی بقول خودمون شهیدپرور نمایش بده ، از طرفی خواسته یا ناخواسته در هر فصل آنچه بارزتر از هر چیزی نمایش داده می شه ، سیاست های خارجی پلید و خودخواهانه ایست که دولت های مختلف آمریکا پیش گرفتن و دلیل اول و آخر هر دردسر داخلی و بین المللی ، خود سیاست های آمریکا تلقی می شه.

چیز جالب دیگه ای که برای ما ایرانی ها بخصوص می تونه بیشتر به چشم بیاد ، تصویری است که سریال از سفارت های آمریکا در کشورهای مختلف نمایش می ده. از انگلیس بگیرید تا عراق. آنچه واقعا به تصویر خود سریال از سفارت خانه ها می بینید به هر چیزی شبیه هست جز سفارت خونه. پر از اتاق های مانیتورینگ و جاسوسی و مملو از نیروهای CIA . واضحتر بهتون بگم ، شما به واقع با لانه های جاسوسی جورواجور آمریکا در اقصی نقاط دنیا روبرو می شید و کمی این لفظ رو که نظام ایران مدام از اون استفاده می کنه ، با تصویر روشنتری می پذیرید.

در این سریال یک بازیگر ایرانی هم حضور داره به اسم نازنین بنیادی که اتفاقاً نقش یک ایرانی مهاجر رو بازی می کنه که نهایتاً به سیستم جاسوسی CIA  پیوسته. او هنوز در لحظاتی از سریال خودش رو وابسته و پایبند به کشورش می دونه و دلیل مهاجرتش رو صرفاً حجاب اجباری اعلام می کنه. خیلی کوتاه اشاره کنیم که اگر از بازی این بازیگر خوشتون اومده، حتما سریال Counterpart  رو ببینید . اونجا خیلی پررنگ تر ایفای نقش می کنه.

خلاصه که این سریال HOMELAND  سریال باحالیه و از اون جایی که نصف سیاست های خارجی آمریکا ، درگیری هاش با ایرانه ، مدام با زاویه دید های مختلف دوستامون با ایران و ایرانی ها روبرو می شید و برای ما ایرانی ها سریال شاید بامزه تر جلوه کنه. اینکه می تونید در عین تماشای سریال قضاوت هم بکنید که کجاش رو درست می گن یا کجاش رو اغراق می کنن.

 

حالا چرا از این سریال براتون گفتیم. چون اگر این سریال رو دیده باشید ، و از قضا اتاق فرار LOS SANTOS  مجموعه اسکیپ کیوب رو هم تجربه کرده باشید ، با بسیاری المان های مشابه روبرو می شید. برای مثال اولین چیزی که به چشمتون میاد ، شخصیت سارجنت نیکولاس برادی و خانواده خواهد بود و هر چه. در داستان ما جلوتر می رید ، المان های آشناتری می بینید.

بله ! ما در ساخت سناریوی LOS SANTOS  ، جدا از اسمی که از بازی مشهور GTA  برداشتیم ( بعداً حتما ازش براتون می گیم ) ، محتوای سناریو ، حال و هواش رو و مهره هاش رو از سریال HOMELAND  ایده گرفتیم. برای مثال به این فک کردیم که فصل ۹ این سریال با وجود گلهایی که ترامپ کاشته ، می تونه کاملاً به حفظ امنیت شخصی رئیس جمهوری برگرده و شاید انتخابات دور دوم برای ترامپ، بازه ی زمانی مناسبی باشه. اما مطمئن باشید فکر اینجا رو کردیم که اگر شرکت کننده قبلا سریال رو دیده باشه ، با یک نگاه نتونه برآورد کنه نیکولاس برادی شخصیت مثبت داستانه یا منفی ( می بینید که همون اندازه دقت داریم که اگر سریال رو ندیدید و این بلاگ رو مطالعه می کنید، چیزی براتون اسپویل نشه. ). پس اینکه این سریال رو تماشا کرده باشید یا نکرده باشید ، به هیچ شکل بطور مستقیم در حل پرونده ی LOS SANTOS بکارتون نخواهد اومد. شاید صرفاً به باز بودن دیدتون کمک کنه.همین.

 

خیلی کوتاه اشاره کنیم که این داستان از اتاق فرار مجموعه ی اسکیپ کیوب به دور دوم انتخابات ترامپ اشاره داره و اینکه گروه تروریستی داعش قصد داره حرکتی انتقام جویانه نسبت به شخص ترامپ در کشور آمریکا رو انجام بده. آنچه پوستر این سناریو هم بازگو می کنه دقیقا و نه بیشتر گویای همین مسأله است. اسکیپ کیوب کلی عضو داره. و هر عضو اعتقاد و نظر سیاسی و غیر سیاسی خودش رو داره که هیچ کدوم هم قصد ندارن دیدگاه های خودشون رو در اسکیپ کیوب و خطاب به شما مشتری های عزیز ابراز کنن. نگم براتون که ما سر این پوستر چقدر داستان داشتیم که ترامپ خوب است یا بد. آمریکا خوب است یا بد.

بگذریم ! پس اگر تا الآن هنوز اتاق فرار LOS SANTOS  از اسکیپ کیوب رو بازی نکردید ، عجله کنید ! یک تیم خوب و مسلط و درست درمون ببندید که از الآن بهتون بگم خیلییییی سخته ! و اگر هم پیشاپیش بازی کردین، حتما نظرتون رو در رابطه با تجربه تون از بازی یا حتی سریال HOMELAND  اینجا با ما به اشتراک بگذارید.

 

 

منبع:  بلاگ اسکیپ کیوب 

  • thenirvana nirvana
  • ۰
  • ۰

ویولون

ویولون ایتالیایی، کوچکترین عضو خانواده‌ی سازهای زهی-آرشه‌ای است و تاریخچه‌‌اش به قرن نهم میلادی بازمیگردد. اولین سازنده و مخترع این ساز "گاسپارو برتولوتی" است که برخی او را مخترع ویولون نیز میدانند. از اولین نمونه‌ی ویولون که برتولوتی ساخته، سه سده میگذرد اما کسی نتوانسته در ساختار ویولون او تغییری ایجاد کرده و یا از رموز کارش سر در بیاورد داستان‌های بسیاری  از اختراع این ساز نقل شده، برخی معتقدند که ویولون، نمونه‌ی کامل شده‌ی ساز "رباب" است و برخی دیگر براین باورند که ویولون از کشورهای عربی به اروپا برده شده است. ا در این مقاله نگاهی داشتیم به این ساز زیبا و محبوب!

 

ساختار ویولون 

 

ویولون 58 قطعه مختلف دارد و وزن آن حدود 400 گرم می‌باشد. 

 

آرشه:

 

ترکه‌ای چوبی که رشته‌های موی اسب و طول آن کشیده و در دو سرش ثابت شده است. 

 

 

جعبه طنینی:

 

جعبه طنینی یا رزونانس از سه بخش صفحه رویی، صفحه زیرین و زوارهای دور تشکیل شده است. 

 

 

دسته یا گردن:

 

از چوب آبنوس ساخته شده و محل قرار گرفتن انگشت‌های نوازنده است. انتهای دسته به جعبه کوچکی که جعبه کوک نام دارد ختم شده که سیم‌‌‌ها درونش و به دور گوشی‌های کوک پیچیده می‌شوند. 

 

خرک: 

 

پلی‌ست میان سیم‌ها و جعبه طنینی. نقش خرک تقسیم راه سیم‌ها و نگه‌ داشتن‌شان در ارتفاعی خاص برای عبور از روی جعبه طنینی و انتقال ارتعاش آن‌ها به درون جعبه را بر عهده دارد.

 

 

گریف:

 

جنس گریف از آبنوس بوده و در طول دسته قرار گرفته شده است. گریف بخشی از ساز است که نوازنده با انگشت خود سیم را به آن چسبانده، طول سیم‌ها را کوتاه می‌کند و نت های مختلف را می‌نوازد. 

 

 

سیم‌ گیر:

 

سیم گیر از آبنوس، باکسوود و یا رزوود ساخته شده است. این قسمت  در فاصله اندکی از خرک تا آخر تنه ویولون کشیده می‌شود. سیم گیر با زهی که از جنس نایلون ساخته شده است، به دکمه‌ای که در پایین جدار تعبیه شده وصل می‌گردد. 

 

 

زه: 

 

سیم زه از رشته‌های بلند ساییده شده در ضخامت‌های بسیار دقیق و با میزان کشش‌های مختلفی ساخته می‌شوند.  

 

 

منبع: بلاگ ماژورین 

  • thenirvana nirvana
  • ۰
  • ۰

انگلیسی زبان شیرین  جذابیه، هرچی بیشتر هم درباره‌ش بدونید جذاب‌تر هم میشه، اصلاحات تو انگلیسی باعث میشه خیلی حرفه‌ای صحبت کنید و در موقعیت‌های مختلف احساسات و یا منظورتون رو خیلی خوب و روشن‌ بیان کنید و حتی انگلیسی زبان‌ها رو هم تحت تاثیر قرار بدین! 

تو این مقاله ۱۰ تا اصطلاح رایج بریتانیایی و کلاسیک رو بهتون معرفی می‌کنیم، این اصطلاحات تو موقعیت‌ها و سناریوهای مختلفی استفاده میشن و بین کسانی که با لهجه بریتیش صحبت میکنن، خیلی رایج تر هستن تا آمریکایی‌ها! 

 

 

 

 

 

DON’T GIVE UP THE DAY JOB

 

 

فرض کنید که تازه یه کاری رو شروع کردید، و یا چیزی رو برای اولین باره که داره امتحان می‌کنید و خوب هم پیش نمیرید! یکی میاد بهتون میگه " don't give up the day job!"  که شاید به نظر برسه داره بهتون مشاوره مالی میده! ولی خب منظورش اینه که با این رویه‌ای که دارید پیش میرید قرار نیست اتفاقی بیفته! به طور کلی از این اصطلاح زمانی استفاده میشه که کسی داره کاری رو انجام میده ولی انقدر بده که بعید به نظر میرسه موفق بشه!

 

 

Example: “After he failed to play Wonderwall by Oasis on his acoustic guitar at the party, we advised him not to give up his day job”.

 

 

 

 

WIND-UP MERCHANT 

 

 شما هم ممکنه کسی رو بشناسید که با حرفاش بقیه رو ناراحت میکنه و بعدش میگه "بابا شوخی کردم!"، انگلیسیا به اینجور آدما میگن : "wind-up merchant"! تو فضاهای مجازی هم معادل این اصطلاح رو trolls  (ترولز)   میگن! 

خلاصه که اینجور آدما واسه تفریح خودشون، بقیه رو شوخی شوخی ناراحت میکنن و خیلی "wind-up merchant" تشریف دارن! 

 

Example: “Steven’s smart, but he’s such a wind-up merchant; he knowingly offends us just so he can laugh at us for being upset”

 

 

SPANNER IN THE WORKS

 

 

وقتی کسی یا چیزی یهو سر راه نقشه‌هاتون سبز میشه از این اصلاح استفاده کنید! در اصل این جمله وقتی به کار میره که یه چیزی وارد موتور ماشین و یا قسمت‌های دیگه‌ش میشه و اونو از کار میندازه! البته هر اتفاقی تو زندگی که باعث عقب افتادن کاری بشه به عنوان  spanner in the works به حساب نمیاد! واتفاقاتی رو میگن که منجر به مشکلات واقعی بشن.

 

Example: “Mick is usually great, but the fact that he wants to come over the same week as my parents makes him a real spanner in the works”

 

 

 

TAKE THE BISCUIT 

 

 

اگر هر چیزی یا کسی خیلی شمارو اذیت و برانگیخته کنه، و یا در نوع خودش خیلی احمقانه باشه، میتونید اصطلاح "take the biscuit" رو استفاده کنید که معادل آمریکاییش هم میشه  "take the cake ". تنها تفاوت بین این دوتا جمله اینه که آمریکایی ها تو موقعیت‌های مثبت ازش استفاده می‌کنن ولی انگلیسی‌ها وقتی یه اتفاق منفی‌ای میفته! 

 

 

Example: “I was mad when you didn’t do anything for the group project, but you really took the biscuit when you didn’t even show up for our presentation”.

 

 

:OVER-EGG

 

 

تو فارسی بهش میگیم "از شور به در کردن!" یعنی رو یه کاری انقدر فکر و انرژی و زمان میذاری و انقدر تکرارش میکنی که خراب میشه! مثل این میمونه که به کیکیت زیاد تخم مرغ بزنی! این اصطلاح رو اصلا از همین جمله گرفتن و معادلش میشه "over-exciting" که ینی بیش از حد انجام دادن یه کاری!

 

Example: “The cheese bread I made was great, but I over-egged when I added habanero peppers on top”.

 

 

WIN‌D YOUR NECK IN

 

این دقیقا همون "سرت به کار خودت باشه"ست که ما ازش استفاده می‌کنیم! وقتی چیزی مستقیما به کسی مربوط نیست و الکی داره دخالت می‌کنه این اصطلاح رو براش به کار می‌بریم.

Example: “I get that you don’t want them to be mad at each other, but you’re not involved in their issue, so you should probably wind your neck in”.

 

 

BOB’S YOUR UNCLE 

 

 

ریشه‌ی این اصطلاح خیلی مشخص نیست که از کجا میاد، ولی در واقع وقتی به کار میره که یه کاری خیلی سخت تر از اونی بوده که فکرشو می‌کردی، تو فارسی هم به کنایه میگیم "'گفتنش آسونه" معادل دیگه‌ی انگلیسیش هم "easier said than done " رو میشه مثال زد! 

 

Example: “Just find a beat, record some vocals, and get them mixed and mastered. Bob’s your uncle, you’ve created a song!”

 

 

 

A FEW SANDWICHES SHORT OF A PICNIC

 

 

این اصطلاح خاص، آماده نبودن رو توصیف می‌کنه. در واقع برای کسی به کار میره که آمادگی و آگاهی کاملی از کاری  که داره انجام میده رو نداره.

Example: “He’s a lot of fun to hang out with, but the fact that he thought it’d be okay to come to my house at midnight shows he’s a few sandwiches short of a picnic”.

 

 

FULL OF BEANS 

 

 

این اصطلاح خیلی رایجه و کسی رو توصیف میکنه که خیلی مشتاق و پر انرژیه!منظور از دونه‌ها (beans) هم اینجا همون دونه‌های قهوه‌‌ست!  ریشه‌ی اون برمیگرده به این حقیقتی که دونه‌های قهوه پر از کافئینن! ( coffee beans).

Example: “You must be really full of beans this morning! How did you get up at sunrise and go on a run before I was awake?”.

 

 

QUIDS IN 

 

اگه دارید روی یه کاری وقت و سرمایه میذارید و جواب هم میگیرید، میشه گفت شما "quids in" هستین! تو انگلیسی عامیانه به پوند میگن کوئید، و وقتی از اصطلاح "quids in" استفاده میشه، یعنی شما رو شانسید و حسابی دارید سود میبرید!

 

Example: “I can’t believe it! He played the lottery and he somehow managed to be quids in”.

 

 

منبع: بلاگ اسکیپ 

  • thenirvana nirvana
  • ۰
  • ۰

این هفته میخوایم شما رو با مفهوم پوکر فیس ( Poker Face ) آشنا کنیم.مفهوم اصلی پوکر فیس در یک جمله ی کوتاه یعنی اینکه آنچه چهره ات و رفتار فیزیکیت جدا از خواسته ی تو به مخاطبت نشون می ده . اونچه تو به زبون نمیاری اما، چهره ات مطرحش می کنه. یا حتی بیشتر ، اونچه تو دروغ میگی و چهره ات دروغت رو لو می ده و عکسش رو نمایش می ده.

  می دونیم اگر این کلمه رو سرچ کنید تا ۲ صفحه از سرچ گوگلتون فقط لینک های مرتبط با خواننده ی مشهور آمریکایی با عینک درشتش لیدی گاگا خواهد بود. اما باور کنید این عبارت و مفهومش خیلی بیشتر از این حرفها می ارزه و می خوایم بهتون بگیم حتی از بابت مادی هم تاحالا خیلی بیشتر از لیدی گاگا و آهنگ و کنسرتهاش پول جابجا کرده !

 

اما چرا اسمش پوکر فیسه ؟ چون شاید اولین جایی که خیلی واضحتر ازش استفاده شده ، در بازی پوکر باشه. اگر با بازی پوکر آشنایی ندارید خیلی کوتاه معرفیش می کنیم. بازی پوکر یک بازی قمار با ورق پاسوره که در بازی، ورق خوب داشتن خیلی لازمه و همین باعث می شه آدمها مدام در حال بلاف زدن در بازی باشن. اگر ورقشون بده سعی کنن طوری جلوه بدن که ورقشون خوبه و بالعکس حتی ورقشون خوبه سعی کنن نشون ندن چه اندازه ورقشون خوبه تا شانس بردشون رو بیشتر کنن. خیلی سخته واقعاً این بازی رو در دو خط معرفی کرد. اما در همین اندازه بدونید برای بلاگ ما کافیه. کافیه یک نگاه به شرکت کننده های حرفه ایشون بندازید. اصولاً یا عینک آفتابی به چشم دارن. یا کلاهی سرشونه که چشماشون رو می پوشونه و یا حتی شالگردن دارن که نبض گردنشون رو بپوشونه ! اینا همشون نشونه هایی هستن که حریف می تونه باهاش دستتون رو بخونه ! حتی در این بازی برای شرکت کننده هاش یک سری حرکات مشخص هست که در طول بازی وقتی در انتظار حرکت حریف هستن، با مهره های ژتونشون انجام می دن تا در ناخودآگاهشون مرتکب حرکت اشتباهی نشن و دستشون لو نره.

پس با این اوصاف اولین برداشت هایی که از پوکر فیس صورت گرفته در این اندازه بوده که کی نسبت به دیگری ورق بهتر و یا بدتری داشته و همین خودش خیلیییییی بیشتر از خواننده ای که ازش صحبت شد پول جابجا کرده. اما پوکر فیس خیلی چیزهای دیگری رو نشون می ده و خیلی جاهای دیگه استفاده می شه. شما می تونید تشخیص بدید کی، کیو دوست داره. از کی یا از چه غذایی بدش میاد. اینکه طرفتون واقعا از اتفاق و یا شنیده ای از ته دل می خنده یا صرفاً حفظ ظاهر می کنه. اینکه طرف مقابل تا چه اندازه عصبانیه ، آیا فقط عصبانیه یا امکان داره بزودی به خودش یا به اطرافیانش آسیب بزنه ؟ و خلاصه اینکه هر حرفی که از طرفی زده می شه می تونید قضاوت کنید که راسته یا دروغه ؟

برای مثال در فرودگاه ها و یا دیگر اماکن عمومی که حفظ امنیت درش خیلی مهمه، اصولاً نیروهای امنیتی از آموزش های کلی چهره شناسی و پوکرفیس بهره مند هستن و ازش استفاده می کنن. به همین جهت پیشنهاد می کنم ، سعی کنید وقتی در فرودگاه هستید، بخصوص فرودگاه های بین المللی ، حتی اگر بدترین پیغام یا خبر رو در موبایلتون می خونید ، خونسردی خودتون رو حفظ کنید، وگرنه شاید باعث شه از تک تک گیت ها با حداکثر و انواع بازرسی های بدنی روبرو بشید. باور کنید بازرسی های بدنی کاملا بر اساس سلیقه ی مأمور روبروتونه. یا از چهره تون خوشش نمیاد. یا متأسفانه از نژادتون خوشش نمیاد و اگر نه حتماً یک استرسی، دلواپسی، ترس و یا خشمی در چهره تون دیده.

ما اینجا قصد داریم چند نمونه برای شما مثال بزنیم تا در کل با این مفهوم بیشتر آشنا شید. کتاب و مقاله در این رابطه زیاده. اما بنظرم خیلی سخت نگیرید. اگر می خواید بیشتر بدونید ، پیشنهاد می کنیم سریال LIE TO ME رو تماشا کنید. هم سرگرم کننده است و هم خوب تا اندازه ای آموزنده. برگردیم به مثال ها . مواردی که براتون کوتاه اشاره می کنیم نشانه های دروغ گفتنه. دروغ گفتن ، در این مفهوم رنگ نداره. دروغ یعنی هر زمانی که شما جدا از بخش حافظه ی خود ، از خلاقیتتون استفاده کنید. اینکه دروغ چه اندازه بزرگ یا کوچیک باشه خیلی در اینکه که شما سامانه ی عصبی خودمختار رو فعال می کنید تأثیری نداره و این سامانه همون سامانه ایه که قراره شما رو به مخاطبتون بفروشه ! پس مواظبش باشید.

 

  • دست به گردن و یا پشت سر زدن

  • دست به دهان زدن ( بخصوص وقتی فرد دو گوشه ی لب را فشار می دهد یعنی خود از کرده ی خود احساس پشیمانی می کند )

  • دست و یا خارش بینی

  • اگر فرد نشسته باشد ، شروع به جابجا کردن پاهای خود می کند ، گویی از شرایطی که درش قرار گرفته است راضی نیست.

  • اگر فرد ایستاده است ، صافتر و کشیده تر می ایستد

  • پلک زدن فرد کاهش میابد

  • شانه ی فرد ناخودآگاه جهش و تکان خواهد داشت

  • و ...

 

 

حتی روش های رایج دیگری هم هست که استفاده می شود، البته در بازجویی ، وگرنه در مکالمات روزانه لزومی ندارد شما تا این اندازه فرد رو به چالش بکشید که مطمئن شید دروغ یا راست می شنوید. اینکه برای مثال شما می توانید ابتدا از فرد سؤالی ساده بپرسید که مطمئن هستید برای پاسخگویی به حافظه ی خود رجوع می کند ، مثل اینکه دیشب شام چی خورده؟ فرد برای پاسخ لحظه ای از شما نگاهش را برداشته و به جهتی ( راست یا چپ ) خیره می شود و پاسخ شما را می دهد. شما دریچه ی نگاه و نیمکره ی کاربردی برای حافظه را شناسایی کردید و حالا می توانید از همان مخاطبتان سؤال مدنظرتون رو بپرسید. نگاه به جهت یکسان برابر با راستی و نگاه به خلاف جهت یعنی فرد در پاسخ از حافظه ی خود استفاده ای نداشته است ! آنچه دروغ شاید تلقی شود. هنوز باور ندارید ؟ کاری نداره ، بیاید این آزمایش رو امتحان کنید. از همان دوستی که در رابطه با شام ازش سؤال کردین بخواهید سؤال یکسان دیگری بابت ناهار روز گذشته رو بدون نگاه کردن به جهت خاطره و حافظه به شما پاسخ دهد. یا موفق نمی شود و یا کلللییی زمان می برد.

 

این موارد در چهره ی شما و اندام شما خلاصه نمی شود و حتی به گام صدای شما هم می رسد. شما از روی صرفاً صدای یک فرد می توانید تشخیص دهید دروغ می گوید و یا نه و جذابیت صدا این است که خیلی اوقات مشخص می کند فرد کدام عبارت را حتی دقیقاً دروغ گفته است.

 

در آخر این موضوعات همه تئوریست. شاید در بسیاری موارد جواب دهد، اما حتماً مثال نقض هم کم ندارد. به هر جهت خیلی سعی نکنید دروغ های اطرافیانتون رو کشف کنید چون بیشتر از هر کسی خودتون اذیت خواهید شد. چرا که خیلی ها عادت به حداقل اغراق در گفته هاشون دارن و قصدشون شاید صرفاً جذاب کردن آنچه مطرح می کنن برای شما باشه. پس سخت نگیرید و هرگز در زندگی روزمره ازش بهره نبرید !

 

بگذریم ! همه اینها رو گفتیم که بگیم اونچه در اتاق فرار BLOW YOUR CANDLES از مجموعه اتاق فرار اسکیپ کیوب مطرحه اتفاقاً تشخیص دروغ در بازجویی های ۴ مضنون داستانه ! البته شما قرار نیست به این مهارت مسلط باشید و کافیه به تناقض در داده هایی که بدست آوردید و از بازجویی ها می شنوید دقت کنید. فراموش نکنید تمام مضنونین دروغ می گن. شما غیر از دروغ باید تشخیص بدید کدام دروغ مهمتر و گویای معمای قتل پرونده است ! حالا این وسط اگر در صدا و گام صداها هم تونستید مهارتی کسب کنید هم که چه بهتر ! منتظرتون هستیم !

 

 

منبع: بلاگ اسکیپ 

  • thenirvana nirvana
  • ۰
  • ۰

زبان چینی

زبان چینی  یکی از شش زبان رسمی در سازمان ملل متحد و زبان رسمی کشور چین است. گویش رسمی در چین ماندارین است

که بر پایه گویش پکنی و سایر گویش هایی که در مناطق شمالی رایج بودند، شکل گرفته است. ماندارین توسط ⅕  جمعیت دنیا صحبت میشود و رایج ترین زبان دنیاست. چینی تاثیری شگرف بر روی زبان و حروف کشور های همسایه خود، مانند ژاپنی، کره ای و ویتنامی گذاشته است. 

 

گویش ها

گویش های رسمی معمولا در شمال و غیر رسمی در جنوب رواج دارند

با جغرافیایی پهناور و جمعیتی زیاد، زبان چینی گویش های متفاوت و پیچیده ای دارد. گویش های رسمی و غیر رسمی‌ای که در م مردم نواحی مختلف رایج است. گویش های رسمی معمولا در شمال و غیر رسمی در جنوب رواج دارند. 

 

 

حروف در زبان چینی

 

حروف چینی قدمتی بیش از 3000 سال در تاریخ دارند. 80000 کلمه در چینی وجود دارد، که ریشه هایی کهن دارند. اگرچه تنها 3000 کلمه برای ارتباطات روزانه به کار می رود، با اینحال قادر است 99٪ از اطلاعات را به صورت نوشتاری پوشش دهد. 

چرا که هر کلمه در چینی دارای معانی متفاوتی است. حروفی که امروزه در چینی رایج است به دو نوع "ساده شده" و "سنتی" تقسیم می شوند. حروف ساده شده عمدتا در خود چین، سنگاپور و جوامع فرامرزی چین در مناطق جنوب شرقی آسیا رواج دارند، در حالیکه نوع دوم معمولا در استان‌های تایوان، هنگ کنگ، ماکائو و جوامع چینی در آمریکای شمالی رایج است. 

 

یادگیری زبان چینی نه تنها رشد فردی و حرفه ای را درپی دارد، بلکه امکان آشنایی با یکی از غنی ترین فرهنگ دنیا را به ما می‌دهد. میلیون ها نفر سالانه به چین سفر می‌کنند تا معبد شائولین را دیده، در کنار دیوار بزرگ چین قدم زده و عجیب ترین غذاهای دنیا را امتحان کنند. همچنین به خاطر اقتصاد قدرتمند کشور چین، یادگیری زبان چینی فرصت های شغلی بسیاری را در سراسر دنیا پیش روی ما قرار میدهد. 

یادگیری زبان چینی ممکن است سخت به نظر برسد اما ما را  با دنیایی از عجایب شگفتی ها و فرصت ها آشنا می سازد. 

 

 

منبع: بلاگ ماژروین 

  • thenirvana nirvana
  • ۰
  • ۰

اینکه ما در مجموعه اتاق فرار اسکیپ کیوب اتاق فراری با سوژه ی بازسازی از گیم پلی استیشن P.T.  ساخته ی کوجیما داشته باشیم و یک بلاگ به معرفی این بازی و این بازی ساز نپردازیم، غیر ممکنه ! و اتفاقاً همین حالا وقتشه.

 

اجازه بدید از خالق اثر ، کوجیما شروع کنیم. هیدئو کوجیما ، متولد ۲۴ اوت ۱۹۶۳ یعنی می شه گفت اول شهریور ماه سال ۱۳۴۲ در توکیو ، ژاپن در خانواده ای متدین چشم به جهان گشود ... ؟ نه ما از خانواده اش دیگه جدی خبری نداریم. اونچه از خانواده ی کوجیما می دونیم اینه که کم تو ژاپن مهاجرت نکردن و از وقتی که هیدئو حداقل بدنیا اومده ،  ۲ مرتبه ، از توکیو به شیراساکی در مرتبه ی اول و در مرتبه ی دوم از شیراساکی به کاوانیشی مهاجرت داشتند.

 

این آقای هیدئوی جوان ، از همون اول مغزش خوب کار می کرده ! و از همون اول هم می دونسته تقریباً جاش کجاست. کلاً به سینما و تصویرگری علاقه داشته و شاید چون به خودش باور نداشته اول تو سرش بوده که بازیگر شه . کمی که بزرگتر می شه و افکار مریضش ( ما اینجا از لفظ مریض بودن افکارش به نیت تمجید و استثنایی بودنش استفاده کردیم ) با دایره ی لغت بیشتری مواجه می شه ، تصمیم می گیره بنویسه ! اون داستان های کوتاهش رو برای مجلات ژاپنی ارسال می کرده و مثل دوران بلوغ هر هنرمند نابغه ی دیگه ای ، نوشته های این دوستمون هم به چشم مجله ها نمیاد و هرگز چاپ نمی شه ! البته الآن می گن دلیلش این بوده که اون مجله ها دنبال داستان های ۱۰۰ صفحه ای بودن و داستانهای هیدئو کوجیما اصولاً سه برابر حجم داشته، ولی شما به ما بگید این آخه دلیل می شه ؟!

 

خلاصه بریم جلوتر ، قسمت بعدی از زندگی کوجیما خیلی شبیه خودش نیست و فکر کنم به اصرار خانواده در دانشگاه دوره ی اقتصاد رو شروع می کنه. هرچند در همین مدت به نحوی خودش رو با فعالیت های فیلم سازی هم سرگرم می کنه. اما هرچه جلوتر می ریم ، این جاش رو دیگه باید از دوستان و هم دانشکده ای هایش  بپرسیم که چطور هیدئو بار دیگه به علایقش فرمون می ده و از فیلم سازی و کارگردانی که آخرین هدفش بوده، در سال چهارم دانشگاه به یکباره دست از تحصیل اقتصاد می کشه و نه فقط خانواده که دوستانش رو هم شگفت زده می کنه !

 

هیدئو کوجیما در سن ۲۳ سالگی وارد شرکت بازی سازی کونامی می شه و پروژه ی متال گیر استارت می خوره. می خوام بگم قبل از اینکه کوجیما برای خودش کوجیما بشه ، اینکه ۲۳ سالگیت رو با کونامی شروع کنی، آرزوی خیلی از ما بازی دوست ها می تونه باشه . درسته ؟ فقط یک سال زمان می بره و متال گیر در سال ۱۹۸۷ در ژاپن و اروپا عرضه می شه و کلییییی سر و صدا می کنه. و خیلی جای سؤال برای سازنده هاش نمی گذاره و بدون وقفه در سال ۱۹۹۰ و ۱۹۹۸ ، سری های دوم و سوم متال گیر با پسوند سالید اسنیک و سالید عرضه ی بازار و این مرتبه روی کنسول پلی استیشن اجرا می شه ! و بوووممم !!! کوجیما به هدفش می رسه و دیگه تبدیل به یک چهره ی مشهور بین المللی در این صنعت می شه !

ازونجایی که این دوستمون صرفاً یک هنرمند عشق هنر و چل و دیدونه نبوده ، و تحصیلات دانشگاهی در زمینه ی اقتصاد داشته ، برخلاف خیلی از هنرمندای دیگه حواسش به جیبش هم بوده و خیلی سریع شرکت کوجیما پروداکشنز رو به عنوان تابعه ای از کمپانی کونامی ثبت می کنه و به بازی می آره.

همکاری این شرکت با کونامی تا سال ۲۰۱۵ ادامه داشت و آخرین کار مشترکی که عرضه شد کماکان از سری بازی های متال گیر بود که سی و یکمین سری از بازی های این مجموعه در سیستم عامل های مختلف محسوب می شد و اسمش بود متال گیر ۵ : فانتوم پین.

اما ! اما این وسط یک کار نصفه نیمه ی دیگه ای هم بود که هرچند این جدایی باعث شد کار شهید شه به نحوی و هیچ وقت نه تنها نسخه ی نهایی بازی عرضه نشد ، که حتی دموی بازی هم از فروشگاه پلی استیشن حذف شد !  و این بازی چیزی نیست جز بازی P.T.  از سری بازی های سایلنت هیل کونامی.مجموعه ای که به خودی خود یکی از سری بازی های مشهور کمپانی کونامی بود و این مرتبه با حضور کوجیما در بخش کارگردانی و طراحی می تونست به یکی از مادگارترین بازیهای طول تاریخ این صنعت تبدیل شه ! باور کنید اغراقی در کار نیست ! کافیه شما با دموی این بازی که در ۱۲ اوت ۲۰۱۴ عرضه شد و فقط ۳۰ دقیقه زمان داشت آشنا باشید. خیلی ها جرأت بازی کردنش رودر شب یا  تنهایی نداشتن  و حتی باور کنید خود بنده ! بازی رو در حالت بی صدا و MUTE   نهایتاً تونسته ام تموم کنم. 

 

 

 

این بازی که قطعاً مثل مابقی سری های بازیش در ژانر ترس و وحشته ، با کارگردانی کوجیما جداً از جلوه های ترس نمی گیم جدید اما ویژه ای برخورداره که شاید صرفاً ترکیب دقیق و زمان شناسی عالی در طراحی بازی موجب می شه تا این اندازه ترس بر شما غلبه کنه.

 داستان ازونجایی که ماهیت بازی یک دمو قرار بوده باشه خیلی واضح مطرح نمی شه و خیلی سر و ته خاصی نداره. شما وارد یک خونه ای می شید با یک پلان عجیب و غریب و از طریق آنچه از صدای رادیو پخش می شه صرفاً متوجه می شید که یک مرد در این خونه مرتکب قتل همسرش و دو فرزندش شده. و به دو مورد قتل مشابه دیگر هم در سطح شهر اشاره می شه ( اینجا همونجاییه که ما ایده ی اتاق فرار MY NAME IS SIDNEY رو برای سناریوی ترسناک دوممون ایده گرفتیم که در عین حال که داستان به داستان اتاق فرار DEAD END متصل و مرتبطه ، ترتیب در بازی مطرح نباشه و پیش شرط و پیش نیازی برای تجربه ی هر یک از بازی ها وجود نداشته باشه ). در این بازی بر خلاف دیگر سری بازی های سایلنت هیل ، تصویر بصورت اول شخص نمایش داده می شه و  کاراکتر شما از هیچ ابزار و توانایی خاصی برخوردار نیست و همین مواجه شدن شما با هر اتفاق ماورا طبیعتی رو بخصوص اگر روح خصمانه ی لیزا باشه ، سخت تر و ترسناکتر می کنه.

جالبه بدونید در طراحی ظاهر کاراکتر لیزا ، کوجیما از دو شخصیت Yurei  و Ubume فرهنگ سنتی ژاپنی استفاده کرده و بهتون پیشنهاد می کنم اگر می خواید بیشتر خودتون رو بترسونید حتماً این دو اسم رو گوگل کنید و یا راجع بهشون بخونید و یا به دیدن نقاشی ها و تصویرها اکتفا کنید ! چرا یه ملیت یه همچین شخصیت های ترسناکی باید تو فرهنگ کهنش داشته باشه آخه ؟!!! واقعا چرا ؟!

بگذریم. شما صرفا در بازی حرکت می کنید و در تصویر می تونید زوم کنید که با انجام یک سری مشاهدات صرفاً در بازی پیش می روید و هربار که از زیر زمین خانه خارج می شوید، دوباره خودتون رو در سردر ورودی خونه می بینید.

شبها یکی پس از دیگری سپری می شوند تا در نهایت در اصلی منزل باز می شه و شما بالاخره هر ساختمان خارج و  به خیابان راه پیدا می کنید. اینجاست که دموی کات سین و تریلر بازی نمایش داده می شه ، و دو چیز توجه شما رو بخودش جلب می کنه ، اسم بازی سایلنت هیل و البته نقش آفرینی نورمن ریدس در بازی ! اومدم بگم حیف ! که این بازی نسخه ی کاملش عرضه نشد که ما از بازی نورمن ریدس لذت ببریم که خوب، کوجیما بعد از جداییش از کونامی و ساخت بازی Death Stranding  با کمپانی خودش ، این جای خالی رو پر کرد و می تونید حسابی با نورمن ، نقش آفرینیش و شکلک هایی که تو آینه اتون در میاره خودتون رو راضی کنید.

 

خیلی بیشتر از این حرفها می شه از کوجیما ، سایلنت هیل ، دث استرندینگ و دیگر اسمها و موضوعاتی که در این بلاگ مطرح شد براتون بگیم ، اما باشه برای بلاگ های بعدی شاید.

در آخر،  آنچه در اتاق فرار DEAD END  از مجموعه ی اسکیپ کیوب طراحی شده ، عیناً طراحی و بازسازی همین بازیP.T.  با المان های حتی الامکان یکسان و روایت داستانی کاملاً برابر است. پس خیلی دنبال داستان روشنی نباشید ، دنبال چرا ها نباشید و صرفاً انچه کوجیما برای مخاطبینش در مانیتور کونسول های بازیشون طراحی کرده رو ، اینبار در واقعیت لمس کنید و تجربه کنید. 

منتظرتون هستیم !

 

 

منبع: بلاگ اسکیپ کیوب 

 

  • thenirvana nirvana
  • ۰
  • ۰

کسایی که تا امروز پیش ما سناریوی اتاق فرار لوس سانتوس رو تجربه کردن می دونن این سناریو در رابطه با یک عملیات تروریستی توسط داعش در دور دوم انتخابات آمریکا و ترامپِ و شرکت‌کننده‌ها می‌بایست پیش از هر چیز، روز و محل وقوع سانحه رو تشخیص بدن و در مرحله‌ی بعد جلوی عملیات رو بگیرن.

پس لازمه ی طراحی بازی این بوده که حال و هوای سال ۲۰۲۰ در آمریکا و باقی نقاط جهان تا اندازه‌ای پیش‌بینی بشه و در تار و پود داستان بازی قرار بگیره. اما در بعضی موارد این پیش‌بینی‌ها به طرز عجیبی به واقعیت نزدیکه!

خب بدون شک جذاب‌ترین پیش‌بینی‌ای که درست از آب درومده وجود یک ویروس واگیردار در دنیا و آمریکاست که باور کنید خود ما رو هم شگفت زده کرده .

البته در بازی اسمی از ویروس برده نمی شه و منشأ اون نه کشور چین، که کشورهای جنگ‌زده و سوریه تعریف می شه. علت وجود ویروس هم با توجه به اینکه تو میدون جنگ و سوریه اکوسیستم جانوران خاصی وجود نداره ، قطعا خفاش پیش‌بینی نشده و با یک سری توضیحات بیوشیمیایی مختصر ازش رد شده. تاریخ شیوع ویروس هم کمی عقب تر از کرونا و در اکتبر ۲۰۱۹ پیش‌بینی می‌شه، که البته امروزه در اخبار می‌بینیم تاریخ اولین مشاهدات و مستندات مربوط به کووید-۱۹ مدام عقب‌تر میره و حتی در حال حاضر با توجه به گزارش BBC ، گویا اولین مورد به کشور فرانسه ، شهر پاریس، در تاریخ ۲۷ دسامبر ۲۰۱۹ بر می گرده. مردی ۵۰ ساله که بیماریش به اشتباه ذات الریه تشخیص داده میشه، اما به هر حال جون سالم بدر میبره و امروز سالم و سرحاله.

یک سؤال نسبتا بی ربط شاید ، خودتون جواب بدید ، این مرد که در واقع هم اولین نفریست که به این ویروس مبتلا شده و هم اولین نفری که جون سالم بدر برده باید خوش شانس بنامیمش یا بدشانس ؟

بگذریم. بر گردیم به پیش‌بینی های اسکیپ کیوب و ویروس کرونا . طراح اسکیپ کیوب یک نکته‌ی دیگه رو هم خیلی خوب پیش‌بینی می کنه، که بیشتر از اینکه بخوایم برداشت کنیم لابد جادو جمبل بلده باید بپذیریم که شناخت خوبی نسبت به ترامپ و خلقیاتش داشته. و اون اینه که در طول این بیماری، با وجود اینکه سازمان غذا و دارو آمریکا، FDA، هنوز دارویی رو تأیید نکرده، ترامپ ازش دفاع می کنه و مردم و ارگانها رو تشویق به استفاده از اون دارو می کنه.

این شما رو یاد خاطره ی خاصی نمی اندازه؟

این دقیقا تیتر اخبار Euro News در تاریخ ۲۰/۵/۲۰۲۰ هست :  << ترامپ از مصرف داروی تأیید نشده برای پیشگیری از کرونا دفاع کرد. >>

مابقی پیش‌بینی ها خیلی به ویروس مربوط نمی شه و به موارد دیگه‌ای اشاره داره که باز یکی در میون شاید درست و غلط از آب درآمده باشه. برای مثال خوب بزرکترین پیش‌بینی غلط اسکیپ کیوب مربوط به خود ابوبکر بغدادی می شه که آمریکا و ترامپ رو تهدید به عمیات تروریستی می کنه که خوب … مشترک مورد نظر دیگر در دسترس نمی باشد و به لطف همین ریاست جمهوری در حال حاضر احتمالا در اعماق جهنم در کنار همدستان و رفیق رفقاش به سر می بره. خیلی هم پس نباید بهش بد بگذره ، نه؟

پس باز این سؤال نسبتا بی ربط رو شما جواب بدید که حتا اگر جهنم باشید ، اما با دوستان و مریدان و خلاصه طرفداراتون باشید فکر می کنید چه حال و هوایی دارید؟ راضی هستین؟ دماغتون اصطلاحا چاقه یا چی؟

بگذریم. یه پیش گویی دیگه هم که درست بوده رو اشاره کنیم و تمومش کنیم که خیلی هم بازی رو براتون اسپویل نکرده باشیم. اونم شرایط تظاهرات و راهپیمایی های متعدد علیه ترامپ و دولتشه که خوب واقعا کل ۴ سال ریاست جمهوریش همین بوده. دوست طراحمون زحمت خیلی خاصی در این رابطه نکشیده. همه ی اینارو گفتیم که اول از همه باز یه بار دیگه تو گوشتون از اسم کرونا خونده باشیم و بگیم لطفا خواهشا بیشتر مراقب خودتون و اطرافیان و جامعتون باشید. به پروتوکل ها پایبند باشید و رعایتشون کنید و دوم اینکه اگه تا الان هنوز سناریوی لوس سانتوس رو تجربه نکردید، به خودتون بیاید و این بازی رو که متفاوت از هر اتاق فرار دیگریست رو تجربه کنید. سخته! خیلی سخته! ولی واقعا جذابه! کل مزه‌اش به آخر بازی، و رمز گشایی و حل پرونده‌ی تروریستیشه! برای رزرو اتاق فرار لوس سانتوس کلیک کنید.

منتظرتون هستیم. شما هم منتظر بلاگ‌های بعدی ما باشید.

 

 

منبع: بلاگ ماژروین 

  • thenirvana nirvana
  • ۰
  • ۰

اسپانیایی

تاریخچه زبان اسپانیایی

 

اسپانیایی زبانی غنی و برخاسته از فرهنگی پربار و تاریخی پرماجراست. تاریخی از پادشاهانی بزرگ که سمبل هویت و فرهنگ این زبان هستند.  اسپانیایی امروزه، از نظر تعداد صحبت کنندگان، دومین زبان زنده ی دنیاست و در سراسر دنیا نیز به یادگیری آن پرداخته و صحبت می‌شود. همه ی اینها، اسپانیایی را به زبانی محبوب برای یادگیری بدل می‌سازد. 

 

ریشه لاتین 

 

زبان اسپانیایی ریشه در زبان عبری پنینسولا دارد که گویشی رایج در لاتین بوده و امروزه با نام "لاتین عامیانه" شناخته میشود و در مقابل لاتین کلاسیک در ادبیات استفاده می گردد.

گویش اسپانیایی که در اروپا رایج است با نام "کاستیانو"  یا" کاستسلین " شناخته می شود. در زمان امپراطوری رومن زبان لاتین زبان رسمی در پنینسولا ( که هیسپانیا نیز خوانده میشد) بود، اما به تدریج  با زبان بومیانی، مانند، سلتس و عبری ترکیب شد و تبدیل به زبانی منحصر بفرد گشت. 

رشد این زبان منحصر بفرد با کمک "ویسگاث ها "، گروهی ژرمن که منطقه ی پنینسولا را در قرن 4 ام در حالی که امپراطوری رومن در حال نابودی بود را فتح کردند. 

ویسگاث ها به زبان لاتین سخن می گفتند، و بیشتر از تاثیر ژرمنی بر روی زبان، باعث زوال فرهنگی در شبه جزیره شدند و به تبع آن شکل لاتین ولگاری در قرن 5 ام که به صورت جداگانه ای صحبت می شد، شروع به گسترش کرد. 

به دنبال ویسگاث ها، مسلمانان موریشی که مناطقی از اسپانیا را فتح کردند، بیش از 4000 لغت از زبان عربی را به  اسپانیایی وارد  و گسترده کردند. در موازات آن نیز، تاثیری گسترده بر روی فرهنگ اسپانیا گذاشتند که هنوز هم در آثار هنری، معماری و ادبی اسپانیا مشهود است. 

 

اهمیت و کاربرد اسپانیایی

 

زبان اسپانیایی هرروز محبوب و رایج تر می شود و این تنها به خاطر این نیست که دومین زبان دنیا از نظر جمعیت صحبت کنندگان  با 483 میلیون در بیش از 30 کشور است، بلکه با توجه به آمار ارائه شده توسط موسسات مختلف، دومین زبان پرکاربرد در اینترنت با تعداد  4.2 بیلیون کاربر اینترنتی است. 

به علاوه، یکی از محبوب ترین زبان ها در بین دانش آموزان برای یادگیری است. تقریبا 22 میلیون نفر در 110 کشور، اسپانیایی را به عنوان زبان دوم برای یادگیری انتخاب میکنند. 

در میان این کشورها، بیشترین افراد علاقمند به یادگیری در آمریکا و برزیل هستند. به علاوه کشورهای همسایه اسپانیا نیز، مانند فرانسه، ایتالیا، انگلیس و آلمان هم داوطلبان زیادی را در خود جای داده است. 

 

اسپانیایی، زبانی آسان برای یادگیری

 

اسپانیایی زبانی بسیار روان، شیرین و آسان برای یادگیری می‌باشد. به طور مثال اسپانیایی هزاران کلمه ی مشترک با انگلیسی دارد که در صورت تسلط به انگلیسی کار شما بسیار ساده تر خواهد بود. 

گرامر اسپانیایی بسیار ساده و راحت است، به علاوه ی آن، اسپانیایی دقیقا همانطور که نوشته میشود، خوانده می شود. 

اسپانیایی زبانی شیرین  و آهنگین است که  یادگیری آن میتواند، پنجره ای نو به سمت فرهنگ و زندگی ای نو باشد! 

 

 

منبع: بلاگ ماژورین 

  • thenirvana nirvana
  • ۰
  • ۰

اگر با مجموعه ی ما و اتاق فرارهای ما آشنایی داشته باشید ، باید بدونید که یکی از سناریوهای ما ، MY NAME IS SIDNEY  با الهام از فیلم آنابل ساخته شده فیلم آنابل. باید بهتون بگم که برعکس چیزی که تمام فیلم های ترسناک اول یا آخر فیلمشون صرفاً به شوخی و یا به  دروغ مدعی می شن که بر اساس واقعیت ساخته شده آنابل کاملاً از روی واقعیت ساخته شده. و نه یک واقعیت جزئی ! منظورم اینه که فقط عروسک یک بنده خدایی اسمش آنابل نبوده. یا فقط از قضا اسم بازیگر زن نقش اول آنابل والیس نیست. ( حتماً از این بازیگر سریال پیکی بلایندرز رو ببینید ) نه ! این عروسک شوم ! دقیقاً به همین اسم وجود داشته و البته باید بگیم که داره ! و عیناً در قفسه ای شیشه ای که از کلیسای ترینیتی منهتن در نیویورک آمریکا  با طلسم تهیه شده محبوس شده! و مجدداً عیناً در موزه ی خانگی یک زوج نازنین که گویا هیچ سرگرمی و استعداد دیگری در زندگی جز این ژانگولر بازی ها نداشتن، نگهداری می شه. این عروسک در سال ۱۹۷۰ و عیناً مطابق با فیلم از دو هم اتاقی که عروسک رو خود مدعی بودند که دزدیده اند تحویل گرفته می شه و گویا روحی که اون تو تسخیر شده متعلق به دختری به اسم آنابل هیگینز هست.

برگردیم به زوج وارن،  این زوج عاشق به نامهای ادوارد وارن ماینی و لورن ریتا وارن هردو در زمینه های فراطبیعی محقق محسوب می شدن و خیلی از مسائل شیطان شناختی رو خودشون به صورت خودآموز آموخته بودن. این زوج استثنائی امروز هردو از دنیا رفته اند ( اد در ۲۰۰۶ و لورن در ۲۰۱۹ ) و متاسفانه یا خوشبختانه ، آموخته های خودشون رو به برادرزاده ی اد و خواهرزاده ی لورن ، انتقال دادن ! می خوام بگم نگران نباشید ، هنوز کسی هست که حواسش به این عروسک و بقیه دوستایی که تو اون کلکسیون شخصی دوستان جمع آوری شدن ، رسیدگی کنه و ازشون مراقبت کنه.

گفتیم دوستای دیگه ، بله . این عروسکه من ، مثل آنچه در فیلم میبینید کنار مهره ها و اعضای دیگر شیطانی اسیر شده که به دیگر پرونده های زوج وارن مربوط می شه. زوج وارن پرونده های متعددی رو درش حضور داشتن و ایفای نقش کرده اند که باید بهتون بگم خیلی از بهترین فیلم های ترسناکی که دیدید و دنبال می کنید اصولاً به پرونده های همین دو نفر و تجربیات و دست نوشته های همین دو نفر بر می گرده. برای مثال فیلمهای احضار ۱ و ۲ که در آنها دو پرونده ی خانواده ی پرون و آمیتی ویل از مجموعه تحقیقات برجسته ی خانواده ی وارن به حساب می آیند.

پرونده های زوج وارن در خانواده ها و یا خانه های تسخیر شده یا نفرین شده زیاد هستن ، مثل خانواده ی آنفیلد پولترژئیست در لندن که باز الهام بخش در ساخت فیلم احضار ۲ بوده است و یا قتل هایی که در پرونده ها نشانی از تسخیر و جن زدگی یافت می شد، باز می شه برای نمونه به پرونده ی قتل آلن بونو ، توسط هم خانه اش، آرنی جانسون در سال ۱۹۸۱ اشاره کرد. این موارد زیاد هستن و در رابطه با هر پرونده الآن صرفاً یک سری نوشته هست که به تأیید و یا تکذیب آنچه گذشته می پردازه. اما عروسک آنابل ، در قفسه اش سر و مر و گنده حاضره ! و دیگر دوستهاش که اتفاقاً تصویری از اونها رو هم حتماً در فیلم آخر آنابل  با اسم Annabelle Comes Home می تونید ببینید. مثل جعبه ی موسیقی خانواده ی پرون ، سامورایی ، پیانویی که خود بخود نواخته می شه ، میمون اسباب بازی ، آینه ی احضار ، کتاب سگ سیاه ، بت شیطانی ، تابوت خون آشام و آجری از رهبر برلی و شاید عروسکی از آنابل ترسناکتر ، عروسک سایه ، که اگر کنارش بخوابید می تونه باعث ایست قلبی ، تفنس و حتی مرگتون بشه !

فکر کنم همین اندازه کافی باشه ، و در همین اندازه که بدونید این فیلم ها خیلی هم ساخته ی ذهن و تخیل نویسنده و فیلمساز نیست و نمی دونیم چرا و چجوری ، ولی بعضی ها واقعاً این اندازه بدشانس هستن که توی زندگیشون درگیر این مسائل شیطانی هم بشن !

اگر دوست دارید کمی فراتر از فیلم های ترسناک ، این فضاها رو از نزدیکتر و شاید ملموستر تجربه کنید حتماً اتاق فرار MY NAME IS SIDNEY  از مجموعه اتاق های فرار اسکیپ کیوب رو تجربه کنید. 

منتظرتون هستیم

 

 

منبع: بلاگ اسکیپ کیوب 


 

  • thenirvana nirvana